![]() |
![]() |
![]() |
#41 |
مدیر ارشد
![]() تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 3,522
|
![]() گاهی در امتداد گامهایم ؛ تا انتهای کوچه می آید دستهایم را میگیرد و کوچه را پهنا می بخشد با دستان من با دستان خود ...... کوچه اینک دلگشا هم من و هم او رها سایه ها در سنگ فرش میزنند هر رنگ نقش دستشان در دست هم می شوند پا بست هم پایکوبان راز گویان با نگاه خیره در زیبایی چشم سیاه سایه ها پیچیده در اندام هم رفته رفته رفته اند در دام هم کوچه اما بی خبر می گشاید بال و پر عابری می آید از آن دورها سایه ها خلوت نشینان جدا سایه ای در پشت دیواری خزید سایه ی دیگر به تنهایی رسید رهگذر مکثی نمود کوچه در خلوت غنود یکشنبه 13 مهر ماه 1393
|
![]() |
Sponsored Links | |
![]() |
![]() |
#42 |
مدیر ارشد
![]() تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 3,522
|
![]() حدیث شب و ماه و آهی
حدیث برکه و ماهی حدیث آتش و دود حدیث نگاه ودود بوی هیزم سوخته هرم نیم رخ بر افروخته دلم هوای حدیث تو دارد بگذار باران صفایت امشب ببارد پیراهن تنهائیم هنوز بوی تو دارد |
![]() |
![]() |
#43 |
مدیر ارشد
![]() تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 3,522
|
![]() دانه ی نازت کجاست ؟
یک شب از این راه دور آیم و آیم چو نور پشتِ درِ چشمِ تو حلقه شوم همچو هور چشم گشایی به ناز همچو سلیمان به مور دانه کش تو منم تا نفس پای گور دانه ی نازت کجاست ؟ تا بکشانم به زور وه که کشاکش خوش است بر لب خندان تور سینه ی مرمر گشا ره بگشایم به طور تا که ز سینای تو باز شود چشم کور ساقه ی هر ساق تو ساقی شبهای سور پر شده آغوش من با تن سیمین و عور مرده بدم پیش از این بی رخ مه روی نور زنده شدم ای صنم از نفس گرم صور ساعت 4 سحرگاه پنجشنبه 14 اسفند 93 |
![]() |
![]() |
#44 |
مدیر ارشد
![]() تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 3,522
|
![]() دل شبی با یک سبد پیمانه ها در دست خویش شد به بازار حریفان با سر سر مست خویش صد هزاران نو گل خندان به بازار عرضه بود هر یکی در جَست و خیز و ؛ خنده ها بر جَست خویش می گذشت آنسان که هر دم ؛ بر نگاهی یک نگاه ! دل همی تیر نگاهی میکشید از شست خویش عشوه و غمازی و ناز و کرشمه سر گرفت تا کدامین عشوه گر دل را کند پا بست خویش ؟ دل بر آورد از سبد پیمانه ها لبریز « می » تا بسنجد او عیار دلبران با دست خویش یک به یک افتان و خیزان ، میشدند از شوق « می » دم ببستند ، سر نهادند بر زمین پست خویش ناگهان آمد نگاری دلربا بر پیش دل کاین منم سودای دل آگه نئی از هست خویش پ . ن : این غزل در هشت بیت سروده شده بود . بیت هشتم به علت دارا بودن نام عزیزی بنابر دلایلی حذف شد . شنبه دوم آبان 94 |
![]() |
![]() |
#45 |
مدیر ارشد
![]() تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 3,522
|
![]()
برای عزیزترینم :
هوای ختا دارد امشب دلم ، کجایی ؟ بیا خطا دیده این دیده ام ، تو زیبا خطایی ، بیا من زمین ، تو آن آسمان هفت رنگ عشق منی تو ماهی ! من بِرکه ام ، تو دانی بَر که آیی ، بیا بقیه غزل را خودت میدانی کجا بخوانی نازنینم ![]() |
![]() |
![]() |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
![]() |
|
*amir*, *Negar*, *y@lda*, .:f@rid:., .:SAYED:., Admin, Asem@n, avaparsa, baran2, BOOOGH, Close, d@rya, danger2, dibache, ELiiii, Ex!R, Farshad TL, Faryas, ghadah, golman, H4maN, homayon21, I am piano, inana, ιllι ғ α я п α z ιllι, katrin13, m.r.f, MNS, mohamad69, Mot@h@rehh, nabz, NARSIS*, NEDA77, organoon, OURANUS, P@RIA, parvaneh92, PATRIN, Rahgozar, raze eshgh, reihaneh, S@m!ra, s@mira, Saeed_258, Safir, Sahar, sara13, selia, sepidar.1986, setayesh7, sh@gh@yegh, shaghayegh76, tanhaytanha, Tina73, tina74, Vanoshe, venus65, yalqiz, yamurlu gejeler, yasi joon, ~ֆαƦα~ |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|